به کجا پناه ببریم

حمایت از حیوانات

به کجا پناه ببریم

حمایت از حیوانات

شکار و شکارگر

بعد از مدتها سکوت و خواندن مطالب تلخ به مقوله شکار برخوردم این مساله مرا که حتی توان
دیدن مرگ مورچه ای را ندارم بسیار آشفته کرد و بدین سبب تصمیم به نوشتن گرفتم .
دوستانی بدلیل ارتباط بنده با چند شکارگر بیفکرانه مرا متهم کردند ولی آیا تحقیق در مورد
ندانسته ها حتی اگر با روحیه ما سازگار نباشد کار نادرستی ست ؟
البته قصدم از نگارش این مطلب پاسخ به این اتهام نمیباشد و فقط میخواهم به واقعییت شکار بپردازم .
در زبان فارسی جانداری که صید میکند شکاری و آنکه صید میشود شکار است و در نهایت همه شکارها خود شکاری هستند و همه شکاری ها خود شکار .
کما اینکه انسان نیز از بدو نمود در عالم وجود هم شکار بوده است و هم شکاری و چون توانسته
است ابزار شکار را و به تعریفی اندامهای شکاری خود را توسعه دهد به ترتیبی که امروز و از خیلی
وقت پیش اشارت انگشت او تا امتداد برد موثر گلوله های نابکار و گاهی درست بکار ادامه پیدا کند
و در مفاهیم کلام حتی همنوعان خود را شکار میکند .

برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی که ضعیف درنظام طبیعت پایمال است

ولی همه قدرتها نیز در نهایت شکارند شاید جنبه بالینی و دیداری نداشته باشد اگر اندکی ژرف نگری کنیم متوجه میشویم که همه موجودات عالم وجود بر هر میزان که قد برافراشته اند یا تیز چنگال و باد پیما بوده اند همیشه به
ترتیب اولویت تا لحظه امحاء در مهلکه شکار شکاریان درشت اندام تا موجودات ذره بینی قرار گرفته اند .بنابر این نفی نفس شکار در کلییت نفی واقعییت است و نفی واقعییت موجب عدم نیست .
پس آنچه ما میتوانیم به عنوان دوستداران محیط زیست که عالم حیوانات زیر مجموعه کوچکی از آن محسوب میشود ، بکار بندیم در عین پذیرش واقعییت برای حفظ باقیمانده این حیوانات که زینت عالم وجود محسوب میشوند از طریق کمکهای عقلانی و موثر و نه احساسی و گاها مخرب ، تلاش خود را بکار بندیم که صد البته دستمایه کسانیکه در
تلاش معاش در حرفه ای دیگر در جامعه شهری دچار مشکلات تامین خویش اند حداکثر میتواند تلاشی فرهنگی باشد .

************************************************************************
در کشوری زیست میکنیم که فقر حاکم اوست و مردمان برای ادامه بقای خود دست به هر کاری میزنند و فقط برای اینکه زنده بماند آیا در چنین جامعه ای که مردمانش گرسنه اند میتوان توقع داشت نام دیگری جز شکار بر حیوانات بگذارند ؟ حیواناتی که امروز انسان بیشرمانه آنها را از آن خود میداند و می پندارد خداوندی این جانداران بی پناه را به او بخشیده تا از آنها تغذیه کرده و با بیرحمی تمام از پوست و گوشت و استخوان زنده و مرده آنها بهره ببرد .
محیط بانان که امروز برای ما اینقدر عزیز و گرانقدر هستند نیز روزی نامشان شکاربان بوده است . شکاربان به معنای محافظ و نگهدارنده شکار ، در ایران خود نیز شکارگر است و بدون شکار قادر به گذراندن امورات خود نیست ! در کشوری که شکاربانانش مجبور به شکارگری میشوند چه توقعی از بقیه میتوان داشت ؟ فرق جوامع پیشرفته با ما اینست که ما برای داشتن تکه نانی مینالیم و آنها نگران طعم سس استیکشان هستند ! اگر از حیوانات و طبیعتشان محافظت میکنند زیرا غم دیگر ندارند و ما جایز به مقایسه خود با آنها نیستیم .
مطلبی که چندیست ذهنم را مشغول کرده شکار تروفه یا همان کشتن پیر گله است که بقول دوستی خوردن حق گرگ و پلنگ و یوز ! ولی آیا به این فکر کرده اید که در مناطق به اصطلاح حفاظت شده ما که گله های آهو و کل و میش زیست میکنند آیا دیگر گرگ و پلنگ و یوزی باقی مانده است؟ حتی سگهای ولگرد را هم از این مناطق پاک کرده اند چه برسد به پلنگ و یوز در حال انقراض ! وقتی این گله ها از سر گرسنگی تا لب جاده ها آمده و بوسیله همین انسان گرسنه تغذیه میشوند آیا با خطرات جدیتری مواجه نمیشوند ؟ یا شکارچیان طبیعی آیا فرصتی برای شکار آنها پیدا میکنند؟(البته اگر به طور اتفاقی در چنین مناطقی شکارچی طبیعی وجود داشته باشد!) در این طبیعت دستخورده امروزی که انسان در تمام امورش دخالت کرده تا حدی که حیوانات وحشی نیز برای ادامه بقا محتاج وی شده اند راهی نیست جز سپردن مدیریت قانون طبیعت به خود انسان و اینجاست که میتوان این حقیقت تلخ را پذیرفت که شکار تروفه نیز میتواند کمکی به سلامت حیات جانوری باشد ...

************************************************************************

( پینوشت : در زبان فارسی استفاده از پسوند فاعلی "چی" میراث زبان ترکی مغولی است که از طریق استمرار حکومت ترکان مغول نسب از جمله قاجاریان به مناسبت اعطاء القاب "چی" به خدمه دربار در ایران باب شده است مانند آبدارچی ، بزچی ، چای چی و صدها نظایر آن مثل بسیاری از لغات در زبان محاوره ای جامعه تسری پیدا کرده است و
به اشکال مکتوب و مستند مانند اطلاق به نامهای فامیلی و صدها موارد دیگر جلوه کرده و تهدیدی برای زبان فارسی بوده است و هست به ترتیبی که در آخرین سریال پر بیننده و بقول علماء اعلام شیشه ای "فرهنگساز" از نام فامیلی شصت چی که نا مانوس ترین انواع "چی" شنیده شده تا کنون است حتی لغات اصیل زبان و فهم درست از کلمات قراردادی اجتماعی دیرینه زبان را دور از فهم نموده که از جمله اینان شکارچی است که واقعا چی بی موردی مصروف این کلمه خلاصه و مفهوم زبان فارسی است هر چند که ماهم ناگزیر شدیم از بسیاری کلمات عربی که معادل های
آن در زبان فارسی قابل دستیابیست و متاسفانه از اذهان بدور است استفاده کنیم . )
نظرات 31 + ارسال نظر
مهران دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 04:52 ب.ظ http://mehran-bn.persianblog.ir

درود بر انوشه عزیز
آنچه از صید وصیاد گفتید بنظر می رسد منظورتان استعاره ای از (مرگ) باشد نه شکار و شکارچی در معنای عام آن. اما برایم جالب است بدانم چرا گمان دارید شکارچی بودن مترادف است با قدرتمند بودن! و دیگر اینکه باور ندارم حیوانات را زینت عالم بدانیم. نقش حیوانات چیزی به مراتب بیش از زینت بودن است. و اینکه چگونه می فرمایید مدیریت قانون طبیعت را باید یه انسان داد؟آیا مدیریت قانون طبیعت به این سادگیست که به انسان واگذار گردد؟ یا گمان دارید انسان آنقدر طبیعت را شناخته است که می تواند اکنون مدیر آن گردد؟! و دیگر اینکه با چه استدلالی میفرمائید شکار تروفه توسط انسان کمکی است به اکوسیستم طبیعت و حیواناتش؟! نمی دانم چرا حامیان شکار تروفه نمی توانند درک کنند آنچه را که طی صدها هزار سال پدید آمده است را نباید با اتکا به داشتن اسلحه دوربین دار دور زن به محکمه کشاند.

دوست خوبم مهران عزیز
قبل از پاسخ به سوالات شما این را بگویم که من کاملا با شکار و شکارگری مخالفم ولی مخالفت من دلیل نمیشود که واقعیات را نپذیرم زیرا که بدون دانستن و پذیرفتن آنها دست به هیچ کاری هم نمیتوان زد .
آنچه از صید و صیاد نوشتم منظورم فقط به واقعییت شکار در نظام طبیعت بود . سوال دومتان را متوجه نشدم من کجای این متن نوشتم که شکارگر ی مترادف قدرتمندیست؟ فقط گفتم در نظام طبیعت آنکه قویتر است ضعیفتر را شکار میکند و البته که انسان امروز از حیوانات قویتر شده ولی نه از لحاظ جسمانی بلکه تفکر او ست که برایش قدرت آورده . که اینرا هم تاکید کردم که انسان نیز خود شکار است و به شکلهای مختلفی شکار میشود حتی موجودات ذره بینی هم اغلب انسان را شکار میکنند و اینکه من هم حیوانات را فراتر از زینت عالم وجود میدانم ولی در واقع حیوانات زینت عالم وجود هستند . و اما در مورد مدیریت قانون طبیعت انسان امروز حتی به سیارات هم دستیابی پیدا کرده و حتی ابر و باد و مه و خورشید و فلک را به خدمات صنعتی خود در آورده و همه اینها امروز خدمتگذار علم بشر شده اند آیا با این اوصاف فکر میکنید انسان نمیتواند مدیریت حیات وحش را هم به عهده گیرد ؟ البته من هم اعتقاد دارم اگر انسان در قوانین طبیعت دخالت نمیکرد طبیعت خود از پس مسائل بهتر بر میامد ولی حال که این انسان وحشی در تمام مسائل دخالت کرده باید بقیه را هم به خود او سپرد زیرا که دیگر چاره ای وجود ندارد ! و در رابطه با شکار تروفه که عرض کردم میتواند کمکی به خود طبیعت باشد نیز فقط چاره ایست برای ادامه بقای دیگر حیوانات . باز هم میگویم من با شکارگری مخالفم ولی در شرایط موجود و با آسیبهایی که انسانها به طبیعت و حیواناتش زده اند شکار تروفه را کمکی برای ادامه بقای دیگر حیوانات میبینم در حالیکه اصلا تحمل دیدن عکسهای اینگونه شکارها را هم ندارم و در آخر افسوس میخورم به حال حیوانات که امروز کمک به آنها کشتن آنهاست .

سپهر ابراهیمی دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:44 ب.ظ http://www.shekarchian.blogfa.com

سپاس از مطلب خوبتان.
تنها نکته ای که مانده اینکه شکار تروفه درست است که حیوان پیر را از چرخه غذایی منطقه خارج میکند ولی باعث میشود در سال دیگر بره و بزغاله بیشتری زاییده شود وتراکم طعمه گوشتخواران را درمنطقه افزایش دهد.
پاینده باشید.

عبدالرضا باقری سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:18 ق.ظ http://www.antihunter.blogfa.com

سلام
دوست عزیز- شکار در حال حاضر به هر دلیلی کار زشت و ناپسندی است. چه به نام تروفه یا نامهای دیگر.
طبیعت ( کاش معادل فارسی زیبایی داشت ) خود از عهده نظم بخشیدن بر خواهد آمد.
بهتر است هیچ دخالتی نکنیم.
با احترام

lone wolf سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:28 ق.ظ http://lone-wolf.blogfa.com/

خیلی جالب بود!!...
خانم محترم!...تا جایی که من یادم میاد جنابعالی از جمله طرفداران حقوق بشر نبوده اید که الان به فکر گرسنگی مردم کشورش افتاده و حیات وحش رو وارد لیست منوی آن کرده اید!

نفی واقعیت موجب عدم نیست!!...بنابراین با همین شعار باید با انواع ناهنجاریهای اجتماعی هم باید همین برخورد شود و چشمپوشی کرد چرا که قتل و جنایت و تجاوز و کودک آزاری و ظلم و.... هم در لیست (( حقایق)) حضرتعالی جای میگیرند و باید با حقایق کنار آمد!!!...
انسان تنها زمانی آغاز به شکار نموده که انتخاب و جایگزین دیگری برای تامین نیازهای اولیه حیاتی اش نداشته... انسان یک شکارگر بالفطره نیست که با یک شکارگر طبیعی مقایسه شود.
وچون جوامع پیشرفته نگران سس استیکشان هستند(!!!) ما هم باید حیات وحش خود را دو دستی تقدیم عده ای روانپریش و جانی کنیم که کلکسیون تاکسیدرمیشان را تکمیلتر کنند!!!...از منطق پویای شما لذت بردم!!!!
در ضمن شما در مقامی تشریف ندارید که آمار شکارچیان طبیعی رو کلا منقرض شده اعلام کنید!... ما هنوز تعداد قابل توجهی پلنگ - گرگ - خرس قهوه ای و سیاه - کفتار - سیاه گوش - کاراکال - و آخرین بازمانده های یوز آسیایی رو در اختیار داریم و عزیزانی که برای حفظ آن از جان و مالشون مایه میذارن... روا نیست که امثال شما برای خود شیرینی برای تعدادی سادیسمی خونخوار آمار منقرض شده ارائه کنید!
اگر دوستان عزیز جنایتکار حیات وحش شما فرصتی دهند مطمئن باشید بجای رو آوردن به مناطق مسکونی برای تامین غذای خود ... سراغ همان کل یا قوچ پیری خواهد رفت که قرار است علامت ننگین خودخواهی آن جنایتکار بر روی دیوار باشد!

حضرت آقا !...
به جنابعالی و امسالهم توصیه میکنم یکبار دیگر مقاله بنده را با دقت بخوانید چنانچه ادراک فراهم نبود پاسخگو خواهم بود

lone wolf سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:19 ب.ظ http://lone-wolf.blogfa.com/

ممنون از توصیه تون به من و امثالنا!( جسارت نشه یه وقت اگه منظورتون این بود گمونم با <<ث>> مینویسنش!)
ادراک آنگونه که میباید باشد فراهم شد!... حضرت علیا لطف فرمایید زین پس در صورت استفاده از مقالات و شاید هم فرمایشات دیگران نام ایشان (مولف) را نیز قید فرمایید!...

خودمونیم این حرفا مال خودت نیست!!!...

حضرت آقا ...
شما به بزرگواری خودتون ببخشید که توانایی بنده در تایپ به اندازه شما نیست ...
و در آخر
تیغ سزاست هرکه را درک سخن نمیکند ....

سلول سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 03:24 ب.ظ http://gp.persianblog.ir

سلام . حقیقت را بخواهید ، بنده نیز از خواندن این مقاله به قلم
شما متعجب شدم .
امیدوارم شما نیز دفاع از حقوق حیوانات را سانتیمانتالیسم
ندانید .
ضمن اینکه مطمئن هستم شما نیز نظیر بنده و سایر دوستان
احساس خوبی نسبت به شکار ندارید - و مکرر هم گوشزد
نموده اید - ولی از مقالهء شما چنین استنباط می شود که در
برخی موارد شکار را جایز دانسته اید ... یا به عبارت بهتر توسط
شکارچیان - حداقل در برخی مصادیق شکار - " توجیه " شده اید.
به هر حال نظر خود را بیان نموده اید .
مطمئن هستم در آینده با عبور از تناقض هایی که در زندگی و
افکار همهء ما بروز می کند ، مجددا همهء انواع شکار را نفی
خواهید نمود . متاسفانه شکارچیان برای توجیه عمل خو یش
به انواع دلایل علمی و اجتماعی و تاریخی و غیره متوسل
می شوند . جالب است بدانید از برخی گونه های جانوری فقط
چند " تروفه " باقیمانده است !
موفق باشید .

داریو ش عزیز چرا فکر میکنید که بنده نباید اینها را بنویسم ؟ من هیچ کجای این مطلب ننوشتم که با شکار موافقم و هیچ وقت هم شکار را توجیح نکردم و فقط واقعییاتی که امروز در کشور ما موجود است را به قلم آوردم و فکر میکردم شما که انسان فهمیده ای هستید این را بپذیرید که بدون دانستن و پذیرفتن واقعییات دست به هیچ کاری نمیتوان زد و من بارها و بارها تاکید کردم که این واقعییات اصلا با علایق و اعتقادات من جور در نمیاید ولی آیا میتوانیم سرمان را زیر برف کنیم و مثل اغلب مردم فقط حرف بزنیم آنهم حرف بی خرج و زحمت بی آنکه بدانیم و بپذیریم چه بلایی به سرمان آمده و میاید . اگر در مطلبی که نوشتم اشتباهی رخ داده یا چیزی گفتم که واقعییت ندارد بگویید تا منهم بدانم !هر چه گفتم در کشور ما به بدترین نحو تا بحال اجرا شده و بدتر هم میشود مگر غیر آنست؟ در ضمن شما بهتر از هر کسی میدانید که بنده از بدو تولد تا کنون با حیوانات زندگی کرده ام و از جانم برایشان مایه گذاشته ام و خواهم گذاشت و هرگز توان دیدن حتی عکسی از یک شکار را نداشته و ندارم چه برسد به توجیه شکارگری !
امیدوار بودم حداقل شما منظور مرا از نوشتن این مطلب متوجه شده باشید !
ضمنا مگر من حقیر که هستم که در مواردی شکار را جایز بدانم یا ندانم مطمئن باشید اگر به دست من بود حکم شکار این انسانهای وحشی را میدادم نه حیوانات
و باز هم تاکید میکنم تا واقعییات موجود را نپذیریم هیچ کاری از دستمان بر نخواهد آمد ...

پیام شهابی سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 07:45 ب.ظ http://www.cleanearth.blogfa.com

ما ز یاران چشم یاری داشتیم!

خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم !

امان صیادی چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:01 ق.ظ http://www.shekar-tabiat.blogfa.com

ممنون از پست زیبای شما

آفرین بر شما و نگرشی که دارید.

پاینده و موفق باشید.

lone wolf چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:16 ق.ظ http://lone-wolf.blogfa.com/

ببین خانومی یه چیزی رو بهت بگم که یادم رفت: تو خودت هم نمیدونی چی میگی یا به چی اعتقاد داری واز این بابت واقعا قابل ترحم هستی!
ممنون از بیان واقعیاتت ... ولی خانم محترم کسی تو این جامعه نیست که از فجایع زیست محیطی بی خبر باشه مخصوصا از وجود معضل شکارچی = شکارکش = جنایتکار روانپریش!

پس به جای خوش خدمتی برای این افراد ( که البته یه روز ازشون انتقاد میکنی ویه روز به خاطر جنایاتشون ایول ودمت گرم واسشون میگیری!) گاهی ازامثال همین جنایتکارایی که ادعای طبیعت دوستی دارن ،‌ سئوال کن قتل عام ۲۶ تا کبک و به نمایش گذاشتن عکس اون تو وبلاگ جزو همین * مدیریت حیات وحش* محسوب میشه یا تسکینی برای حملات سادیستیک؟؟!!!...

درباره قتل عام هزاران غاز خاکستری، خوتکا،‌تنجه، قو،‌ کبک و تیهو،‌ سرسبز، فیلوش، سرحنایی، انواع کوکر ، انواع باقرقره و ....... وهزاران مورد دیگه ازشون سئوال کن...
شاید برات جالب باشه بدونی( گرچه بعید میدونم!) روزگاری دسته های هزارتایی عروس غاز( Red breasted goose )(عکسشم بد نیس ببینی :
http://www.birdingworld.co.uk/images/My%20best%20Red-breasted%20geese%20shot..JPG )
به قسمت بزرگی از شمال و شمالغربی ایران مهاجرت میکردند که امروزه حتی خاطره ای از اونا باقی نمونده ... و شاید برات جالبتر باشه بدونی امثال دوستان جدید تو اونها رو تا دونه آخر قتل عام کردند!
فقط یه چیزی رو میتونم بهت بگم و اونم اینکه امیدوارم دیدگاه و اعتقاد <<جدیدت>> حداقل ثابت و پایدار باشه و هر روز رنگ عوض نکنی تا دوستانت هم تو رو با یک طرز تفکر ثابت بشناسن!!!: << انوشه خانم شکار دوست>>

در ضمن: << تیغ آنکس را سزاست که هر روز طرز تفکر جدیدی میپذیرد و به قول خودمونی رنگ عوض میکند>>!!!

تصورات خویشتن را به جای واقعییت پنداشتن رقت انگیزتر از تعرض به طبیعت است زیرا این عنصر پایه نادانی خود میتواند مخرب بزرگتری باشد و بدتر از آن تفسیر به رای و مصادره به مطلوب مطالب دیگران است حضرت والا قبل از اینکه غوره شوید دعوی مویزی دارید جنابعالی متاسفانه در تسلسل فلسفه معیوب اول مرغ آمد یا تخم مرغ و بلعکس گیر افتاده اید امیدوارم پشت پوست تخم مرغ نمانده باشید هر چند بهتر از گیر افتادن در پروسه دوم فلسفه موصوف است گرچه از افاضات سرکار کامکاری بسیار مشعوف و خندان میشوم و بالاخره باز هم میگویم
تیغ سزاست هرکه را درک سخن نمیکند ...

lone wolf چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:00 ب.ظ http://www.lone-wolf.blogfa.com/

قرار بود خودت جواب بدی ... نه بزرگترت!!!
در ضمن به نویسنده پاسخ بالا بفرمایید از خوندن <<سفسطه فیلسوفانه>> شون حسابی لذت بردم... ماشا... طبع طنز پردازیشون اونهم در مسائل بی ربط بسیار بالا ست...

حیف که کامنت دونتیت شکلک نداره ... چند تا از اون شکلکهای ریسه رفتن از خنده...!

تیغ آنکس را سزاست که هر روز طرز تفکر جدیدی میپذیرد

متاسفانه بزرگترم منزل تشریف ندارند وگرنه پاسخگو بودم{خنده}{ریسه}{قهقهه}

ژاله چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:06 ب.ظ http://gorbeh-irani.persianblog.ir

آنوشه عزیزم مطلبت را همان روز اول خواندم و همه کامنت ها را هم هر روز پیگیری میکنم ولی به دلایلی (که شاید خودت بتوانی حدس بزنی)‌ از گذاشتن کامنت روی این مطلب معذورم.
ولی تلفنی باتو صحبت خواهم کرد....

سلول چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 04:37 ب.ظ http://gp.persianblog.ir

سلام مجدد . بنده اینجا را فقط محل تبادل افکار می دانم و به
هیچ عنوان قصد مثلا محکوم کردن عقاید شما را نداشتم .
به عقاید همه نیز احترام می گذارم .فقط خواهشی که دارم
قدری تامل و تعمق بیشتر در موضوع است .همین .
موفق باشید .

ژاله یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:34 ب.ظ

سلام .. تو سایت پرشین پت میخواستم برات پیام خصوصی بگذارم پیدات نکردم..
در صفحه اول این سایت قسمتی که نوشته اخبار حیوانات مقاله ای گذاشته اند در مورد بیماریهای مشتریک که خیلی احمقانه نوشته شده است... اینها مثلا حیوان دوست هستند میدونی خواندن این مطلب توسط یک عده چه تاثیر منفی خواهد داشت؟! تو که بیشتر آشنائی داری درخواست کن این مطلب حذف بشه..... سگ و گربه الکی هاری نمیگیرند... بیماری طاعون ۱۰۰ ساله از بین رفته.. این همه موش تو جوبهای آب ریخته کی تاحالا تو این شهر طاعون گرفته.. من ۵۰ ساله با گربه خانه و کوچه در تماس هستم و مرتب هم چنگ خوردم و گاز گرفته شدم.. کی مرض گرفتم ؟؟؟!!!‌ یا نوشته بیشتر گربه های خیابان ناقل توکسوپلاسموز هستند... بر چه مبنائی به این نتیج رسیده اند... بابا مثلا این یک سایت طرفدار و حامی حیواناته و باید مهربانی با حیوانات را به مردم یاد بده نه ترساندن مردم را از آنها.... حتما؛‌این موضوع را منعکس کن...
ممنون....

ژاله یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:36 ب.ظ

درضمن در همین سایت پرشین پت از برنامه تلویزیونی مد شده و غیره کلی انتقاد شده بود... این نوشته هم به نظر من دست کمی از آن برنامه نداره !!!!!!!!! من نمیدونم این مقاله را که نوشته یا گذاشته آنجا.. بعید میدونم کار سام احد زاده باشه ؟؟!!!!

ژاله دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:39 ب.ظ

آنوشه جان اون مقاله هنوز تو سایت پرشین پت هست !!!
مگه نگفتی حذف شد !!!!

ژاله سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 07:38 ب.ظ

باز هم که این مقاله پیداش شد....
مثل اینکه پرشین پت هم ما را گذاشته سر کار.
ولی یک امکان دیگه هم هست که درخانه وقتی با خط معمولی وارد میشم این مقاله هست ولی از شرکت نیست !!!!!!!!
هیهات

علی چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:57 ق.ظ http://desertsociety.blogfa.com

در لینک زیر به انجمن بیابان رای دهید:

http://zadgahamiran.blogfa.com/page/tazavared86.aspx
با تشکر فراوان

ژاله چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:05 ب.ظ

آنوشه جان به وب لاگ کیانا سر بزن مطلب خیلی خوبی در باره باغ وحش بابلسر نوشته...

kkiiaannaa.blogfa.com

درضمن جمعه صبح ساعت دوونیم میاد... تو هم اگر توانستی بیا تا کمی به اسکندر برسیم... (چشمک)

سهند پنج‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:36 ق.ظ

سلام دوست عزیز وبلاگ خوبی داری لطفا در این راه همیار ما باشید

نصف خرید این مجموعه برای

کمک به یک شبکه تلویزیونی است

که بسیاری از دوستان آنرا

میشناسند

از شما دوستان خواستاریم در این

راه همیار ما باشید

ایران سربلند

کل گرامر زبان انگلیسی در ۳نسخه به صورت pdf +کل نمونه سوالات آیلتس با جواب + ۱۲ قسمت تصویری با گوینده انگلیسی و زیر نویس انگلیسی همراه با فایل pdf + لغات مهم انگلیسی همراه با ترجمه فارسی فقط با ۵۰۰۰ تومان در دسترس شما دوستان میباشد این قیمت واقعا استثنایی است با ما با ایمیل زیر در تماس باشید.
zaban61@yahoo.com
وبلاگ
http://mhm5sat.persianblog.ir/

سلول پنج‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 03:27 ب.ظ http://gp.persianblog.ir

سلام . یک موضوع اصلی در مطلب شما مورد غفلت قرار گرفته
و آن مشکل پسوند " چی" است . نمیدانم نظر خانم ژاله گرامی در این باب چی ست ؟! : )

ژاله - ف شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:47 ق.ظ http://allcreatures.blogfa.com

آنوشه عزیزم.. مرسی از اینکه دیروز زحممت کشیدید آمدید تا اسکندرخان را صفائی بدهیم ولی نشد که بشه..... درهرحال چند ساعتی که در کنار شما عزیزان بودم خیلی خوب بود...
راستی یادم رفت بپرسم عکس که از گربه ها نیانداختی فقط فیلم بود ؟؟؟!!! یا من متوجه نشدم.....
به امید دیدار بعدی....

کفترچاهی پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:00 ق.ظ http://kaftarchahi.blogfa.com

سلام دوست عزیز
خسته نباشی
مطالبت عالیه
با اجازتون لینک شما رو تو وبلاگ قرار می دم(حیوانات آموزه های خلقت(کفترچاهی))
اگه شما هم دوست داشتی بهم لینک بده
ممنون
منتظر بازدید شما هستم
فعلا شب بخیر

مهران پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:02 ق.ظ http://mehran-bn.persianblog.ir

درود بر انوشه عزیز
مرسی از اظهار لطفتون
چشم و به دیده منت حتماْ به همین زودی بقیه داستانو خدمتتون عرض می کنم.
شاد زی

مرجانک چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:51 ب.ظ http://asalijon.blogfa.com

عزیزم
با پست جدید ؛ جهل و خرافات ؛ به روزام .

مرجانک پنج‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:26 ق.ظ http://asalijon.blogfa.com

انوشه جان عزیزم
من شما را لینک کردم . نمی دونم در مورد پوآن - خداوند خروش هم اجازه دارم یا نه ؟ لطفا؛ بهم خبر بده .

امید یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:26 ق.ظ http://2x.coo.ir

سلاااااااام
این سگرو نمی خوای
یه نفر گفت تو می خواهیش؟

کمیته اجرایی دومین همایش دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:59 ب.ظ http://agriblogs.blogsky.com

با عرض سلام
بدینوسیله از جنابعالی دعوت میشود در دومین همایش وبلاگ نویسان کشاورزی و منابع طبیعی که در روزهای سوم و چهارم مردادماه سال جاری برگزار می گردد شرکت نمایید.
ضمنا برای پیگیری اخبار همایش به وبلاگ www.agriblogs.blogsky.com مراجعه نمایید.

کمیته اجرایی دومین همایش

دوست سه‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:16 ق.ظ

سلام
اگر کشتی انسانیت غرق شود ، همگی انسانها مقصریم ومحکوم به غرق شدن

آیاوقتی ما آدما به هم دروغ می گوئیم هرگز فکر کرده ایم که با دروغ گفتن ازفضائل انسانی دورمی شویم؟
برای گره گشائی مشکل خود به دروغ متمسک می شویم ولی چرا غافلیم که مشکل گشای حقیقی یعنی آن خالق هستی ما را از دروغ گوئی منع فرموده اگر دروغ نگوئیم آیااو قادر نیست مشکل ما را حل کند ؟ آیادروغ گفتن ما به این معنی نیست که به قدرت او شک داریم ؟وآیا صداقت وراستگوئی به معنی توکل واعتماد ما نیست ؟ به نظر من اگر قصد ساختن و اصلاح عالم را داریم باید در ابتدا ازانسانیت خودمان شروع کنیم آیا موافقید ؟
منتظر نظر ودید گاه شما در وب خود می مانم موفق باشید
http://dosttii.blogfa.com

مرجانک جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:07 ق.ظ http://asalijon.blogfa.com

انوشه مهربانم

با درود بر تو نازنین

پوان و پانا را از طرف من ببوس . وقت کردی یک سری هم به من بزن .
با سپاس مجدد.

جمال یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:19 ب.ظ http://kah-gel.blogfa.com

سلام خوبین؟
ممنون از نظرتون شما لطف دارین...{گل}
با اجازه وبلاگ شما را به فهرست دوستانم اضافه کردم
بازم بابت انرژی مثبتی که دادین ممنون

براتون آرزوی موفقیت دارم
سبز باشید {گل}

ژاله یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:02 ب.ظ http://allcreatures.blogfa.com

انوشه عزیز و دوست داشتنی.. مرسی از کامنت قشنگت.. من هم مثل تو به هیچ وجه باتوجه به شرایط کنونی این مملکت دوست نداشتم درمورد محیط زیست بنویسم.. ولی باز دلم نیامد گفتم یه مطلب کلی بنویسم که ربطی به محیط زیست و سردمداران آن در ایران نداشته باشه ... چیزی نوشتم فقط برای دل خودم و شما دوستان مهربانم.
درضمن تو هم در حد خودت داری زحمت میکشی.. هرکس در حد توان مالی و جانی خودش میتونه کمک کنه به حیوانات و محیط زیست... خودت میدونی در توان من یا تو نیست به تنهائی برویم در دشت و بیابان بدنبال گونه های در حال انقراض و این مسئولیتی است که آنهائی که قدرت و توانائی بیشتری دارند بخصوص آقایان باید انجام بدهند نه من که هم زن هستم و هم سن و سالی ازم گذشته .. درهرحال بگذریم امیدوارم دوستان مطلب خوب کیانا را هم بخوانند و از این پس سعی کنیم در کنار هم باشیم و همدل تر باهم تا شاید بتوانیم کاری جدی انجام دهیم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد